نوشتاری پیرامون مستند لندن آرمانشهر: معماری برای سکونت
انسان نوگرا که مرزهای خرد را درنوردیده و به خودباوری رسیده است، دستگاه فکری خود را مبتنی بر تفکر علمی استوار مینماید و ایدئولوژی زمینی را شکل میدهد که در آن نخبگان در جایگاه وارستهترین عناصر اثرگذار بر محیط و جامعه هستند. معماران نوگرا در تلاش هستند تا بهشتی زمینی را پدید آورند. آنان هستند که میدانند خیر مردم در چیست و مردم چه چیزی میخواهند. آنها با ترسیم تصاویری از امکانات ایدهآل، جامعهی آرمانی خود را ارائه میدهند. جامعهای که بعضاً خود و خانوادهشان نیز در آن حضور دارند. جامعهای که فقیر و غنی نمیشناسد وهمه در استفاده از امکانات در آن برابرند.
معماری این دوره بدون توجه به همهی ابعادِ زمینه برای انسان به عنوان یک گونهی واحد طراحی میکند. طراحیهای بزرگ مقیاس که نام مسکن اجتماعی را مستقیم یا غیرمستقیم یدک میکشند و سعی در رفع مشکل مسکن دارند. هریک از معماران با نگاه به تجربهی قبلی و نقد آن فرمی یگانه میآفریند که به لحاظ فرمی در نوع خود ستودنیاست. لیکن نتوانستهاند در رسیدن به کیفیتِ زندگی نقشی اساسی ایفا کنند. هیچیک از طرحها نتوانستهاند با محیط شهری اطراف امتزاج یابند و در زمینهی شکلگیری خود حل شوند. این طرحها نتوانستهاند مخاطبان خیالی طراحان را جذب کنند و اغلب تنها گروههای کمدرآمد در آنها سکنی گزیدهاند. به راستی دلیل این ناکامی چیست؟ آیا تغییر در فرم و ساختار بلوکهای مسکونی از فرمهای متراکم به فرمهای کمتراکم، از بلوکهای ردیفی به بلوکهای پیرامونی، از مسکن جمعی به فردی و … راهحل مشکل است؟
عنصر مورد توجه در همهی طرحهای پیشنهادی انسان و نیازهای اوست، همان عنصری که به جرات میتوان گفت در همهی طرحها مغفول مانده است. انسانی که به یک گونه با نیازهای مشخص تبدیل میشود، انسانی که به وسیلهای برای رسیدن به اغراض سیاسی تبدیل میشود و انسانی که در بسترهای اقتصاد سیاسی مختلف تعابیر متفاوتی از او میشود. شاید بتوان راهحل را در شناخت عمیق انسان نه به عنوان کاربر و یا گونه بلکه به عنوان « شهروند» جستجو کرد.
نمیتوان بر هیچ از معماران حاضر در فیلم خرده گرفت. در بخشی از فیلم آمده است : « آنها که حرکت نمیکنند از زنجیرهایی که بر پایشان است، بی اطلاعاند». آنان باید حرکت میکردند تا موانع را برای نسلهای بعد روشن کنند.
اما آنچه در این میان مهم است جلوگیری از تکرار تجارب ناموفق چندین دههی قبل در بستر ایران است. یافتن راهحلی درست برای مشکل کمبود مسکن که قطعا مسکن اجتماعی نخواهد بود. یافتن پاسخی برای اسکان شهروندان که قطعا استفاده از پروژههای کلان مقیاس، جواب درستی نخواهد بود.
و در انتها اینکه باید آگاهانه، امیدوار و رو به جلو حرکت کرد و فیلم در پایان این انگیزه را در تماشاگر ایجاد میکند.